موقعیت استراتژیک ایران و اهمیت سواحل «مکران»
ایران، هم به مهمترین آبهای آزاد و بینالمللی دسترسی دارد و هم در مهمترین منطقه دنیا از نظر غنای منابع طبیعی یعنی خاورمیانه واقع شده است. بنابراین بنادر کشورمان در مراودات اقتصادی بینالمللی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند و درخور رسیدگی و سرمایهگذاری با هدف حفظ جایگاه بینالمللیشان در رقابت با بنادر مهم دیگر در همسایگان ایران هستند.
کشور ما، هم از شمال و هم از جنوب به پهنههای گسترده آبی دسترسی دارد، اما سواحل جنوبی ایران از اهمیت بیشتری برخوردارند، چراکه سواحل شمالی به دریای خزر متصل هستند که اگرچه بزرگترین پهنه آبی محصور روی کره زمین است، اما به اقیانوسها و دریاهای دیگر کره زمین راه ندارد و همین مسئله موجب شده تا این دریا نقشی در گسترش روابط اقتصادی بینالمللی میان ایران و کشورهایی نداشته باشد که از سواحل این دریا فاصله دارند.
در مقابل، سواحل جنوبی ایران به اقیانوس پهناور هند و از این طریق عملاً به تمام آبهای آزاد دنیا دسترسی دارند. سواحل جنوبی ایران را میتوان حدوداً با محوریت تنگه هرمز به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد. طبق این تقسیمبندی، سواحل جنوب شرقی ایران که با نام سواحل «مکران» شناخته میشوند، به علت دسترسی مستقیم به اقیانوس هند اهمیت فوقالعاده زیادی دارند و تأسیس بنادر جدید و توسعه بنادر موجود در این سواحل قاعدتاً باید یکی از اولویتهای اصلی کشورمان باشد، همانطور که مقام معظم رهبری بارها بر همین مسئله توسعه سواحل مکران تأکید داشتهاند.
رهبر انقلاب چه در دوران دولت قبلی و چه دولت کنونی، بارها تأکید کردهاند که سواحل مکران سرمایه ملی است و باید از این سرمایه نهایت استفاده را برد. ایشان در دیدارهای سالانه با فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی ارتش این نکته را یادآور شدهاند. به عنوان مثال، 7 مهرماه 91، «سواحل گسترده جمهوری اسلامی و به ویژه ساحل دریای عمان و عقبه آن در منطقه مکران» را ثروت عظیم ملی توصیف کرده و فرمودند: «اگر دولت و سایر مسئولان با نگاه راهبردی به مناطق دریایی، به کمک بیایند، این منطقه عظیم و مهم میتواند تواناییهای زیادی را برای جمهوری اسلامی به وجود آورد[1].»
رهبر معظم انقلاب همچنین 9 مهرماه 93 دوران صلح را فرصت مغتنمی برای خدمت نیروهای مسلح در بخشهای علمی، سازندگی و افزایش بازدارندگی خواندند و تأکید کردند: «مسئله آبادسازی سواحل مکران نیز جزو همین کارهای اساسی است که باید با همکاری دولت، برنامههای مورد نظر در این منطقه با سرعت بیشتری دنبال شود[2].»
ایشان 8 مهرماه 94 نیز بار دیگر اهمیت دریای عمان و سواحل مکران را خاطرنشان کردند و فرمودند: «این منطقه، نقطهای اساسی در ایفای مسئولیت نیروی دریایی است و در خصوص احیای این منطقه به دولت نیز سفارشهای لازم را کرده و خواهیم کرد[3].» حدود دو ماه بعد، امیر دریادار «حبیبالله سیاری» فرمانده نیروی دریایی ارتش اشاره کرد که رهبر انقلاب برنامههای توسعه سواحل مکران را ابلاغ کردهاند[4]. همینطور اوایل سال جاری (95) «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیسجمهور نیز با اشاره به اهمیت توسعه سواحل مکران گفت که توسعه این منطقه از اولویتهای دولت است[5]. با این حال، به نظر میرسد این اولویت با قدری تأخیر و به کُندی در دست پیگیری است.
خلیج فارس یا دریای عمان، کدامیک اهمیت بیشتری دارد
سواحل مکران نام خود را از منطقهای به نام مکران میگیرد که در حال حاضر میان ایران و پاکستان تقسیم شده است. این منطقه از آن جهت اهمیت دارد که کم و بیش از تنشها در خاورمیانه در امان است. تحولات در منطقه پرتنش خاورمیانه بیشتر روی خلیج فارس تأثیرگذار است، چون این خلیج در محاصره کشورهایی قرار دارد که در بطن تحولات خاورمیانه هستند.
به علاوه، کشورهایی مانند عراق، کویت، بحرین و قطر تنها از طریق خلیج فارس است که به دریای عمان، اقیانوس هند و آبهای بینالمللی دسترسی دارند. برای این کشورها دسترسی به اقیانوس هند اهمیت حیاتی دارد و بنابراین به شدت به خلیج فارس وابسته هستند. در این میان، تنها ایران و امارات متحده عربی هستند که هم با خلیج فارس و هم با دریای عمان مرز دارند (کشور عمان با تنگه هرمز و دهانه آن به درون خلیج فارس مرز دارد، اما نمیتوان سهم چشمگیری از خلیج فارس را برای این کشور متصور بود).
بر خلاف خلیج فارس که درگیر تنشهای بینالمللی و ناآرامی است، دریای عمان از آنجایی که فاصله جغرافیایی بیشتری از کانون تنشهای خاورمیانه دارد و کشورهای کمتری دسترسی مستقیم به آن دارند (و در نتیجه رقابت کمتری بر سر آن وجود دارد)، وضعیت آرامتری دارد و کشورهایی که با این دریا مرز دارند طی سالهای گذشته برای بهره بردن از این آرامش دستبهکار شدهاند؛ از جمله پاکستان با توسعه بندر «گوادر» در سواحل مکران و امارات متحده عربی با کشیدن خط لولهای که هدفش دور زدن تنگه هرمز است.
توسعه بندر «گوادر» پاکستان و بیتوجهی ایران به پروژه توسعه چابهار
پاکستان اواسط سال 2013 با همکاری چین و در قالب طرح چینی «کوریدور اقتصادی چین-پاکستان»، توسعه بندر «گوادر[6]» در سواحل مکران را کلید زد و بخشهایی از این پروژه طی حدود سه سال پایان یافت[7]. چین علاوه بر توسعه بندر گوادر متعهد شده تا شهر گوادر را نیز توسعه بدهد و یک منطقه ویژه اقتصادی به همین نام نیز در کنار بندر گوادر تأسیس نماید.
از آنجایی که دستیابی چین به خلیج فارس و اقیانوس هند از طریق بندر گوادر برای این کشور و واردات نفتش از خاورمیانه اهمیت فوقالعادهای دارد[8]، پکن 80 درصد از هزینه ساختوسازها در گوادر (معادل بیش از 1/1 میلیارد دلار) را به شکل اعطای کمکهزینه و وامهای کمبهره[9] (به علاوه بیش از 750 میلیون دلار وام با بهره صفر) به عهده گرفته است.
همچنین چین قرار است علاوه بر یک بیمارستان 300 تخته 100 میلیون دلاری، یک فرودگاه بینالمللی نیز در این منطقه برای پاکستان بسازد که در انتهای سال جاری میلادی (2017) افتتاح خواهد شد. سال 2015 اعلام شد وام 230 میلیون دلاریای که چین برای ساخت این فرودگاه به پاکستان داده است، تبدیل به کمکهزینه میشود و پاکستان نیازی به بازپرداخت آن نخواهد داشت[10]. همچنین قرار شد صدها میلیون دلار از وامهای با بهره کم که به پاکستان داده شده بود، بدون بهره در نظر گرفته شود و پاکستان صرفاً اصل مبلغ وام را به چین بازگرداند.
در مقابل این خبرهای خوش برای پاکستان، چند کیلومتر اینطرفتر، ایران از سال 2003 (ده سال پیش از قرارداد میان چین و پاکستان) و پس از آغاز گفتوگوها با هند[11]، تا الآن 13 سال است که منتظر مانده تا کار توسعه بندر چابهار آغاز شود و به جایی برسد. تا پیش از توافق هستهای، گاهاً تحریمهای بینالمللی دلیل این تعلل بیان میشد، که البته در جای خود قابل بررسی است و باید دید در صورت فراهم نبود شرایط برای آغاز پروژه در سال 2003 چرا این قرارداد بسته شده است.
با این وجود، اواسط سال 2016[12] و پس از آنکه رفع تحریمها تا اندازه زیادی عملیاتی شده بود، دو کشور (همراه با افغانستان که از توسعه این بندر سود خواهد برد[13]) باز هم بر پیگیری[14] «سریع» این پروژه تأکید کردند[15]. این در حالی است که هندیها که اتفاقاً منافع کمی هم در توسعه بندر چابهار ندارند[16]، هنوز هم اقدام چشمگیری در اینباره انجام ندادهاند.
«سمیر پاتیل» تحلیلگر سازمان تحقیقاتی هندی «گیتوی هاوس» در اینباره معتقد است: «این مشکل درباره بسیاری از تعهدات خارجی هند وجود دارد. وقتی نخستوزیر تعهدی را میدهد، احزاب [داخل هند] به سختی کار را رو به جلو پیش میبرند. بوروکراسی هند هیچ عجلهای ندارد.» طرف ایرانی هم هندیها را در به تأخیر افتادن پروژه مقصر میداند، اما ظاهراً دلیلی برای این تأخیر ذکر نکرده است[17]. هرچند شواهدی مبنی بر مقصر بودن ایران در ایجاد این تعلل هم وجود دارد[18].
از جمله این شواهد گزارشهایی است که نشان میدهد هندیها میگویند کاغذبازیها در ایران موجب شده تا تأییدیه استفاده از 150 میلیون دلار از 500 میلیون دلاری که هند برای توسعه بندر چابهار در نظر گرفته، هنوز به دست طرف هندی نرسد[19]. طبق گفتههای یک منبع آگاه هندی، «ظاهراً هیچ دلیلی پشت تأخیر ایران در تسلیم طرح پیشنهادی برای اعطای این وام وجود ندارد.» ظاهراً موضوع، از جمله توسط بانک «اکسیم» هند که بخشی از روند اعطای بودجه پروژه را به عهده دارد، چندین بار به مقامات ایرانی یادآوری هم شده است، اما این تذکرها هم فایدهای نداشته است[20].
زیرآبی اماراتیها در فجیره و زنگ خطر برای ایران
اگرچه رقابت میان دو بندر گوادر پاکستان و چابهار ایران بیشتر رسانهای شده است، اما یکی دیگر از تحولات مهم در این عرصه که اواخر ماه سپتامبر سال 2016 (اواخر شهریورماه 95) رخ داد و زنگ خطر را برای بنادر جنوبی ایران به صدا درآورد، آغازبهکار اسکله نفتی در بندر «فجیره» در کشور امارت متحده عربی بود که مستقیماً به اقیانوس هند راه دارد.
امارات با این اقدام، از موقعیت استراتژیک خود و (چنانکه گفته شد) مرزهایش با خلیج فارس و دریای عمان استفاده کرد تا عملاً هم تنگه هرمز را دور بزند[21] و هم بندر فجیره[22] را به یکی از مهمترین قطبهای نفتی در منطقه تبدیل کند[23]. یکی از مهمترین ویژگیهای این اسکله 650 میلیون دلاری، توانایی پهلو گرفتن مستقیم بزرگترین نفتکشهای جهان در آن است[24]. به این ترتیب، دیگر نیازی نیست نفتکشها از تنگه هرمز عبور کنند تا به اسکلههای درون خلیج فارس برسند و یا با فاصله از اسکله معطل شوند تا محمولههای نفتی توسط تانکرهای کوچکتر سوار آنها شود.
آمارهای دیگری هم که مسئولین کشورمان میدهند، خبر از وضعیت نگرانکنندهای دارد که بنادر و اسکلههای ما حتی در خلیج فارس با آن مواجه هستند. «حمیدرضا مؤمنی» مدیرعامل منطقه آزاد قشم اوایل ماه جاری (بهمن 95) اعلام کرد که 86 درصد از بانکرینگ (سوخترسانی به شناورها) در منطقه در فجیره انجام میشود[25]. خبر بدتر اینکه چنانکه «محمد سعیدی» مدیرعامل شرکت کشتیرانی میگوید، سوخترسانی در بنادر ایران حتی 5 تا 7 دلار در هر لیتر ارزانتر از فجیره تمام میشود[26]، اما شناورها باز هم ترجیح میدهند از بندر اماراتی استفاده کنند.
آینده پیش رو
ایران بیشترین مرز یک کشور با خلیج فارس و دریای عمان را دارد و تنگه هرمز نیز تحت کنترل کشورمان است، اما اینها موجب نمیشود تا همسایگان جنوبی ما سهمی از نقل و انتقالات نفت و کالا در خلیج فارس را برای خود قائل نباشند. پاکستان و امارات ممکن است «جدیدترین» کشورهای منطقهای باشند که با قدرت وارد عرصه رقابت با ایران در دسترسی به اقیانوس هند شدهاند، اما این کشورها قطعاً «آخرین» نخواهند بود.
شکی نیست که کشیدن خط لوله توسط امارات از درون خلیج فارس به دریای عمان و اقیانوس هند به تنهایی نخواهد توانست اهمیت استراتژیک تنگه هرمز را تحتالشعاع قرار دهد، اما پروژههایی که در این گزارش به آنها اشاره شد، مسلماً زنگ خطری برای کشورمان به حساب میآیند. چنانکه قبلاً هم توضیح داده شده[27] در جهانی که به سرعت در حال پیشرفت است، باقی ماندن در یک نقطه به معنای عقب ماندن است.
اکنون که ترامپ «آغازی طوفانی» داشته و با شعار «اول، آمریکا» همچنان در مسیری نامعلوم میتازد و البته موضع ضدایرانیاش امکان اجرای پروژههایی نظیر بندر چابهار با همکاریهای بینالمللی را تحتالشعاع قرار داده است، وقت آن رسیده که ایران هم سیاست «اول، منطقه؛ بعد، اروپا و آمریکا» را اتخاذ کند و تلاش نماید تا با همکاری کشورهایی مانند چین که منافعشان با توسعه زیرساختهای منطقه تأمین میشود، از موقعیت ژئواستراتژیک کمنظیر کشور نهایت بهره را ببرد. توسعه سریع بندر چابهار میتواند اولین گام در این مسیر روشن اما طولانی باشد.
[4] فرمانده معظم کل قوا برنامههای توسعه سواحل مکران را ابلاغ فرمودند / امنیت را برای تردد کشتیهای ایران از اقیانوس هند تا دریای سرخ فراهم کردهایم لینک
[17] Unending wait for Chabahar: India and Iran squabble over a key port, under Trump’s long shadow Link